مسئله فقر و غنا یک پدیدهی اجتماعی است که ملاک آن دو، نامشخص به نظر میرسد و معلوم نیست که دارنده چه مقدار از ثروت، دارایی و درآمد، غنی است و کمتر از آن فقیر است؟ فقیهان با استناد به منابع دینی درصدد تبیین محدوده «غنا» و «مرز» فقر، برآمدهاند. با یک نگاه کلی به آراء فقیهان، دیده میشود که دو دیدگاه متفاوت وجود دارد؛ 1) عدهی از فقیهان ملاک فقر و غنا را صرفاً یک مسئله شرعی، تعبدی و بهصورت حقیقت شرعیه میدانند و این عده نیز بر دودسته است؛ گروهی مالک بودن بهاندازه یک نصاب از زکات را ملاک غنا دانستهاند و کمتر از آن را ملاک فقر و گروهی داشتن درد 40 یا 50 درهم را ملاک فقر و غنا، میدانند. 2) عدهای زیادی از فقیهان متقدم و فقیهان متأخر عموماً، به این عقیدهاند که ملاک فقر و غنا کاملاً یک مسئله عرفی است و از سوی شرع، اصطلاح خاصی دراینباره وجود نداشته و مسئله «جنبه تعبدی، شرعی» و تأسیسی ندارد. طرفداران این دیدگاه معتقدند غنی کسی است که درحدکفایت خود و خانوادهاش ثروت داشته باشد و هرکس که کمتر از آن داشته باشد «فقیر» است. داشتن ثروت و درآمد در حد کفایت یک مسئله عرفی است، عرف هر جامعه حدود و مرز آن را تعیین میکند که مورد تأیید فقه نیز است. در این تحقیق با بررسی هریک از دیدگاههای فوق با توجه به روایات دیدگاه دوم مورد تأیید قرارگرفته است.